علائم ظهور
علائم ظهور به 2 دسته تقسیم میشوند : علائم حتمی و علائم غیر حتمی 1- خروج یمانی از یمن 2 – خروج سید حسنی از طالقان که مردی از بزرگان شیعیان است و از ناحیا دیلمان قزوین خروج و قیام مینماید . 3 – موت فقها پی در پی 4 – ضایع کردن نمازها و پیروی از شهوتها و کم شدن امانتداری در مردم 5 – بلند شدن صدای خصومت و دشمنی در مساجد 6 – دشنام دادن اولاد به پدران و مادران و افترا زدن به ایشان و شاد شدن اولاد از مرگ والدین و زدن و آزار ایشان 7 – کم شدن کارهای خیر و کم شدن علما حقیقی 8 – رشوه گرفتن قضاوت در حکم و ندانسته حکم کردن ایشان 9 – قرآن را با ساز و نوا خواندن 10 – مردها خود را شبیه زنان در آوردن و زنان شبیه مردان و بلند گذاردن کیسوای جلوی سر جوانان و مردان 11 – ساز و آواز و لهویات زیاد و کسی منع نکند و یا جرات نکند که منع کند 12 – آلات موسیقی و اهو در مدینه و مکه آشکار میشود 13 – کم فروشی و گران فروشی نمودن 14 –از طریق باطل و حرام کسب کنند و ربا گرفتن شغل مردم میشود 15 – اعمال خیر را برای نمایش و ریا انجام دادن 16 – حج کردن ثروتمندان برای تماشا و گردش و استراحت و حج کردن مردم متوسط برای تجارت کردن و حج نمودن فقرا برای ریا و تظاهر 17 – مردم به همدیگر نگاه میکنند و از مردم بدکار پیروی نمایند 18 – امر به معروف و نهی از منکر کننده را سرزنش و ملامت کنند و او را نصیحت کنند که امر به معروف نهی از منکر نکند 19 –مرده را با استهزا بردارند و کسی دنبال جنازه او گریه و زاری نکند 20 – در هر سال بدعتها و شر زیاد شود ، غیبت کردن به نظر مردم شایسته باشد 21 – قبور ائمه (ع) را به گلوله خراب کنند 22 –طلاق و جدایی بین زن و شوهر زیاد گردد 23 –قسم خوردن بناحق فراون شود 24 – دین به دنیا فروخته شود و تعارفات و دروغ در بین مردم فراوان گردد 25 – مردان تابع لغزشها علما شوند و از علما ی حقه فرار کنند 26 – مردان صورت های خود را صاف و براق کنند 27 – قیام مردمی از قم کهم مردم را دعوت به حق کند و با او باشند جماعتی که دلهایشان مانند پاره های آهن است در استقامت 28 –کشته شدن نفس زکیه پشت کوفه با هفتاد نفر . امام صادق به یکی از یاران خود فرمودند : 29 – ظلم وستم فراگیر شود 30 – حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند 31 – دین خدا (عملا) تو خالی شده همانند ظرفی که آن را واژگون سازند 32 – طرفداران و اهل باطل بر اهل حق پیشی گرفته اند 33 – کارهای بد آشکار شود و از آن نهی نمیشود و بدکاران باز خواست نمیشوند 34 – مردان به مردان زنان به زنان اکتفا کنند 35 –افراد (به ظاهر) با ایمان سکوت کرده و سخنانشان را نمی پذیرند 36 – شخص بدکار دروغ گوید و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمیکند 37 – بچه ها به بزرگان احترام نمی گذارند 38 – قطع پیوند خویشاوندی شود 39 – نوجوانان پسر همان کنند که زنان میکنند (آرایش) 40 – زنان به زنان ازدواج نمایند 41 – انسانها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف میکنند و کسی مانع نمیشود 42 – افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مومن به خدا پناه میل برند 43 –مداحی دروغ از اشخاص زیاد می شود 44 – همسایه ، همسایه خود را اذیت می کند و از آن جلوگیری نمی شود 45 – کافر به خاطر سختی مومن شاد است 46 –شراب را آشکار می آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می نشینند و از خداوند متعال نمی ترسند 47 – کسی که امر به معروف میکند خوار وذلیل است 48 – آدم بد کار در آنچه خداوند آن را دوست ندارد نیرومند و مورد ستایش است 49 – اهل قرآن و دوستان آنها خوارند 50 – راه نیک بسته و راه بد باز است 51 – انسان به زبان میگوید ولی عمل نمیکند 52 – مومن خوار و لیل شمرده می شود 53 – بدعت زنا آشکار میشود 54 – مردم به شهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند 55 – حلال حرام شود و حرام حلال گردد 56 – دین بر اساس میل اشخاص معنی شود و کتاب خدا و احکام آن تعطیل گردد 57 – مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود 58 – جرات بر گناه آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد 59 – مومن نمیتواند نهی از منکر کند مگر در دلش 60 – ثرت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد 61 – سردمداران به افران نزدیک شوند و از نیکوکاران درو شوند 62 – والیان در قضاوت رشوه بگیرند 63 – پستهای مهم والیان بر اساس مزایده است نه بر اساس شایستگی 64 – مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد 65 – ذن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام میدهد و به شوهرش خرجی میدهد 66 – سوگند های دروغ نسبت به خدا بسیار میگردد 67 – آشکارا قمار بازی میشود 68 – مشروبات الکلی بطور آشکار بدون مانع خرید و فروش میشود 69 – همسایه از ترس زبان به همسایه احرام میکند 70 – بدکاری آشکار شده و برای سخن چینی کوشش میشود 71 – ستم و تجاوز شایع شده است 72 – مرد به خاطر دنیایش ریاست میکند 73 – نماز را سبک شمارند 74 – بر سر کسب های حرام آشکار رقابت کنند . برگرفته از : سالنامه ابا صالح